اینم یکی از اون پستاییه که با یه پست دیگه یادم اومد.نمیدونم شما هم همینطورین که با پستای یکی دیگه،موضوعی به ذهنتون میاد یا نه :|
اصولا آدمیم که ارتباط برقرار کردن با بقیه در فضای واقعی واسم سخته و با هیچ کس هم چرخ نمیخورم و معمولا اکثر کسایی که خودشون میان سمتم نمیدونم از چه قراره که حداقل یه مصرف سیگاری (سیگار نه آ ،سیگاری) دارن،حتی دوستای قدیمیم.(یه کم زبان هم یادتون بدم: سیگاری اینورا بهش میگن ماتور (موتور) و تهرانیا بهش میگن گاری :)) ) درصورتی که خودم تا حالا تجربه این کارا رو نداشتم و تنها مصرفم یه سیگار ساده هستش،قیافمم به مصرف کننده ها نمیخوره ولی باز نمیدونم جریان چیه! اصولا دوست صمیمی هم ندارم جز یکی که واسه کرجه که گاهی میاد اینور برای تعطیلات (این دوستمم کلا تجربه نداره.این دوست صمیمی رو چجوری تشخصی میدم اینطوریه که راحتم باهاش،شوخیه عمه ای میکنم و کلا حرفای شر و ور دارم بزنم اما درمورد دوستای غیر صمیمی معمولا فقط شنونده هستم :دی)
حدود یه هفته پیش یکی از دوستامو دیدم که همه نوع مصرفی داشت و چند ماه بود پیداش نبود.ازش پرسیدم کجایی؟چه چاق شدی؟گفت کمپ ترک اعتیاد بوده و ترک کرده و بعد حرفش شد که میره از این جلسه های معتادان گمنام (یه همچین اسمی).گفت میای بریم؟گفتم بریم.
اونجا که رفتم یه عده ترک کرده بودن و یه عده هم هنوز مصرف کننده بودن.از این جاهایی بود که حالت اعترافی داره.
"فلانی هستم یک معتاد
همه با هم میگفتن:سلام فلانی" مثل فیلما بود که قبلا دیده بودم.
وقتی پای صحبتاشون بودم بعضی ها واقعا قشنگ حرف میزدن،از اینکه پاکن چه حسی دارن و قبلا مصرف کننده بودن چه حسی داشتن،حتی از مسائل خانوادگی و شخصی که به اعتیاد هم مربوط نمیشد میگفتن تا خودشونو خالی کنن.بعضیاشون هم واقعا شبیه کسایی بودن که اهل مطالعه هستن و بعد واقعا شک میکردی که اینا واقعا معتاد بودن؟بعضیا هم که هنوز مصرف کننده بودن از گرفتاریاشون میگفتن.خلاصه یه مکانی بود که بیشتر شبیه تخلیه بار روانی داشت و امید به پاک موندن و ترک کردن.
خلاصه گاهی تجربه دیدن اینجور مکانها هم نیازه،دیدن افراد جدید با زندگی خیلی متفاوت.تجربه بدی نبود به نظرم.
درباره این سایت