سطحی نگریه اگه به موسیقی فقط به عنوان یک هنر نگاه کنیم.موسیقی روح زمانهٔ یک جامعست.موسیقی روانشناسی یک جامعست.
موسیقی نمایانگر احساسات و حالات درونی و دغدغههای شخصه.قبل از اینکه نمایانگر حالات درونیه شخص باشه نمایانگر وضع کلی اجتماعی و روانی هر دوره از جامعه هستش.
اگر به موسیقی قبل سال ۱۳۵۷ نگاهی بندازیم میبینیم در اوایل موسیقی سنتی رواج داشت و هر چه به سال ۱۳۵۷ نزدیکتر میشد موسیقی کوچهبازاری یا لالهزاری رواج پیدا کرد.ترانه کوچهبازاری بیشتر در طبقه کارگر و ضعیف جامعه رواج داشت (که شبیه سبک پاپ الانه).
دغدغه مردم عادی و طبقه کارگر،زندگی خوب و شاده.در تمام جوامع همینه و چون این نوع موسیقی این امر رو تأمین میکرد میتونه یکی از دلایل رواج این سبک باشه.بعد از سال ۱۳۵۷ سبک دیگهای پا به عرصه گذاشت با سبک پاپ ایرانی و پاپ سنتی در خارج از مرزهای ایران که تقریبا تا ۳ دهه انحصار موسیقی توی دستشون بود.
در سال ۱۳۵۸ پخش موسیقی از رسانه ممنوع شد اما در زمان جنگ ایران و عراق و به اقتضای زمان،موسیقی از رسانه پخش شد با مضامین حماسی تا اینکه در سال ۱۳۶۷ این ممنوعیت برداشته شد و در دهه ۷۰ به موسیقی پاپ مجوز دادن.
مضامین موسیقی در قبل و بعد از سال ۱۳۵۷ به اقتضای زمان و فضای جامعه کاملا با هم متفاوتن.این رو تا اینجا داشته باشید و حالا بیاین در دهه ۸۰ و ۹۰.هر چی اومدیم اینورتر ترانههای اعتراضی بیشتر شد،این یک موضوع.موضوع دیگه تقریبا از سال ۸۷-۸۸ بیایم به اینور هر کسی اسم و رسمی در کرده اکثرا با ترانههایی با مضامین غم و شکست عشقی و این چیزا بود.(فکر کنم یکی از دلایلی که هم سن و سالهای من با افسردگی دست و پنجه نرم میکنن از اثرات همین آهنگاست اصن) و تا الان که پیش رفتیم این مضامین هنوز در ترانهها جا داره.نوع ترانهها افسرده و غم زده و صد البته مصرفگراست.این مسئله هم بازتابی از جامعه غم زده فعلیه که خواننده رو ترغیب به خوندنش و شنونده رو ترغیب به شنیدنش میکنه.تأثیری که در ناخودآگاه فرد میذاره یکیش همین نالههای عشقیه ( خیلی عامیانه میشه همون چس ناله) که همیشه از آشنا و غریبه و در رسانههای اجتماعی مثل اینستاگرام میبینیم و یکیش احساس کاذب علاقه و احساس جای خالی یک جنس مخالف در زندگی.(کسانی هم که به ابتذال و انحطاط و فروپاشی فکری میرسن مخاطب خوانندههایی مثل تتلو میشن.)
***
یکی از دلایلی که باعث میشه خوانندههای پاپ و غیر پاپ بعد از سال ۱۳۵۷ تا الان رو دنبال نکنم حتی اگه بدجور ترانههاش به دلم بشینه (غیر از یکی دوتا که مضامین عاشقانه ندارن)،مسئله محتوای ترانه هستش.مسئله بعدی سلبریتیسازیه.اکثر این افراد دنبال شهرتن و از این شهرت برای پر کردن جیب خودشون و خوشگذرانیها و منافع دیگهای استفاده میکنن و مردم تنها براشون یک ابزارن.چیزی که من به نوبهٔ خودم این توجه رو به هیچ بنی بشری نمیدم.مسئله بعدی احترامیه که برای خودم قائلم.اثر هر خوانندهای ارزش حتی یه بار گوش دادن رو نداره اگه شخصیت خواننده ترانه رو بذاریم کنارش.
پ.ن:کسانی که معمولا درد اجتماعی دارن رپ گوش میدن.ماهیت وجودی رپ یعنی اعتراض اما متأسفانه افرادی با خوندن رپ عاشقانه و دیس لاو اون رو به بیراهه کشوندن.البته خودم رپ گوش نمیدم.غیر از یکی دوتا خواننده.
در پایان شما رو با این دو خواننده محبوب تنها میذارم.(فکر نکنم بپسندین :)) )
درباره این سایت